رویداد

از هر آنچه که دوستش داریم

رویداد

از هر آنچه که دوستش داریم

سال 2012 و 4 پیشگویی مختلف !!!

 پیشگویی  توسط شیطان پرستان برای سال 2012

اگر چه شیطان پرستی سابقه دیرینه دارد،اما برپاکننده و شکل دهنده ی معاصر آن در یک خانواده یهودی در شیکاگو در سال 1930 به دنیا آمد و (آنتوان زاندرلاوی) نام گرفت.


او با نوشتن انجیل مخصوص و برپایی کلیسای شیطان پرستی نوید نظامی نوین را به پیروانش در آینده ای نزدیک داد.
 در این انجیل برای شرح حکومت شیطان زمان دقیقی ثبت شده است    Des روز 2012
شروع نظم نوین دنیا و شروع حکومت لوسیفر

لوسیفر در لغت به معنای روشنایی صبحگاهی است .آنها لوسیفر با شیطان را نماینده نور و هرآنجه مخالف او باشد نماینده تاریکی می دانند.

شیطان پرستان از هچ کار کثیفی دریغ نمی کنند.از مصرف مواد مخدر تا تجاوز به محارم خویش در هر سنی تا خوردن گوشت جنین انسان و یا نوزاد تاره متولد شده  هتک حرمتی و فحاشی به کتب مقدس و پروردگار عالمیان.
هم اکنون در برخی از کشورها آئین شیطان پرستی به رسمیت شناخته می شود و حقوق آنها همانند سایر ادیان محفوظ می باشد.
در برخی از کشورها با برگزاری تجمعات مخفیانه و زیرزمینی تحت عنوان آزادی به اشاعه کفر و الحاد و بی بند و باری می پردازند.
بسیاری از شبکه ها تمام وقت و گاها پاره وقت غلام حلقه به گوش شیطان هستند.
آنها شروع حکومت شیطان و ظهور او را در سال 2012 وعده می دهند و خود را وارثان زمین می دانند و شیطان آخرین دسیسه خود را برای خار کردن انسان به نمایش می گذارد.
آنتوان لاوی در سال 1997 با مرگ خود آرزو و دیدن حکومت شیطان را به گور برد.
پیشگویی مایا ها برای سال 2012

مایاها قومی بودند که چند هزار سال پیش تو مناطق آمریکای مرکزی زندگی می کردند، البته الان هم از قوم اونها بازماندگانی وجود دارن. حتما معبد زیر رو که متعلق به مایا هست رو دیدید.
قبل از اینکه وارد مقوله پیش گویی اصلی مایا بشم باید توضیحاتی راجع به قدرت و تمدن این قوم براتون بنویسم.
مایا! قومی که هزاران سال پیش معبد و هرمی که در بالا مشاهده می کنید رو با ??? پله ساخته! به تعداد روزهای سال.

مایا تمامی خسوف ها و کسوف ها را دقیقا تا سال 2012 ثبت کرده و همشون طبق برنامه دارن اتفاق می افتن، مایا چندین هزار سال پیش عدد یک میلیون رو کشف کرده بود، مایا هزاران سال پش تو معابدش تصاویری از سفینه ها و فضانوردان رو روی سنگ ثبت کردن!
مایا آن زمان حتی تعداد روزهای هر سال کره ماه رو که گمونم ??? روز هست محاسبه کرده بود. مایا ها از اورانوس و نپتون اطلاع داشتند، تقویم مایا برای ??? میلیون سال استخراج شده است، سال خورشید و زهره را تا چهار رقم اعشار محاسبه کرده اند.

همه اینها رو به دو دلیل اشاره کردم یکیش اینکه بگم مایا چقدر قدرت محاسباتی و علمی داشته و دوم رو هم تو پی نوشت ها خواهید خوند. حالا بریم سر اصل مطلب، پیشگویی!
پیشگویی می گه: تو ?? دسامبر سال 2012 زندگی روی کره زمین وارد یک دوره جدید می شه. تو چند تا سایت خوندم که این دوره جدید پر از صلح و عشق و آرامش و پیشرفت هست. (مصداق حرف یکی از سیاستمداران آمریکایی که پایان بحران مالی آمریکا رو صلح و آرامش تو دنیا می دونست).
حالا چند تا نظریه دیگه هم هستند که به تفضیل روشون بحث می کنم. یکی از استادان دانشگاه هم اطلاعاتی در این مورد داشت، جالبه که گفت ما به ناسا یه ایمیل فرستادیم و پرسیدیم که آیا سال 2012 اتفاقی تو کهکشان خواهد افتاد؟ ناسا پاسخ داده بود که نارسایی هایی مشاهده می شن ولی نمی تونیم تائید کنیم که این اختلالات آسیبی به زمین می رسونن یا نه!
مایاها معتقد بودند که زمین از ? دوره تشکیل شده، پایان هر دوره یه اتفاق خیلی بد می افته و دوره جدید شروع می شه. جالب اینجاست که 2012 پایان دوره پنجم هست! و ما وارد دوره ششم خواهیم شد، گفته می شه تمدن حاضر از بین خواهد رفت تا دوره ششم شروع بشه
این کدها درخود قسمتها وقسمتهای زیادی را در مورد یک اتفاق هراسناک خورشیدی درسال2012بیان میکند دانشمندان متفق النظر هستند که هر??? سال یا بیشتر شعله های خورشیدزبانه می کشند و منظومه شمسی را تحت تاثیر خود قرار میدهند.
تئوری میگوید که درسال 2012 یک شهاب سنگ باعث انفجار خورشیدی میشود که باعث سوزاندن کره ی زمین میشود.
دو مطلب جالب: یکی اینکه مایا حتی زمان سقوط قوم خودشون رو پیشبینی کرده بودند و عجیب تر از همه: جنگهای جهانی رو هم پیش بینی کرده بودند!
البته دقت کنید که اتمام دنیا به این معنی نیست که همه چیز از بین می ره، حتما شروعی خواهد بود، برای دوره ششم و هنوز مطمئن نیستیم که این دوره چه چیزی را به ارمغان خواهد آورد.
همین حس کنجکاوی خیلی از مردم و دانشمندان را برانگیخته است که چرا تقویم مایان ها در روز ذکر شده تمام می شود.
آیا روز ?? دسامبر سال 2012روزی است که جهان به پایان می رسد یا اینکه آغاز دوره ای جدید است؟ آیا به پایان رسیدن تقویم مایان ها را می توان نشانه ای دانست بر وقوع یک اتفاق خاص در جهان؟شاید هم …… به هر حال باید صبر کرد.

مایاها قومی بودند که چند هزار سال پیش تو مناطق آمریکای مرکزی زندگی می کردند، البته الان هم از قوم اونها بازماندگانی وجود دارن. حتما معبد زیر رو که متعلق به مایا هست رو دیدید:
 
 
قبل از اینکه وارد مقوله پیش گویی اصلی مایا بشم باید توضیحاتی راجع به قدرت و تمدن این قوم براتون بنویسم. مایا!
همه اینها رو به دو دلیل اشاره کردم یکیش اینکه بگم مایا چقدر قدرت محاسباتی و
پیشگویی می گه: تو 21 دسامبر سال 2012 این زندگی روی کره زمین به اتمام می رسه و یک دوره جدید زندگی روی زمین شروع می شه. تو چند تا سایت خوندم که این دوره جدید پر از صلح و عشق و آرامش و پیشرفت هست. (مصداق حرف یکی از سیاستمداران آمریکایی که پایان بحران مالی آمریکا رو صلح و آرامش تو دنیا می دونست). حالا چند تا نظریه دیگه هم هستند که به تفضیل روشون بحث می کنم. استاد کلاس #
مایاها معتقد بودند که زمین از 5 دوره تشکیل شده، پایان هر دوره یه اتفاق خیلی بد می افته و دوره جدید شروع می شه. جالب اینجاست که 2012 پایان دوره
علم سرشار مایا بخصوص از نجوم اونها رو قومی آگاه و متمدن ساخته بود. البته قضیه ترک مایا از محل زندگیشون هم یک قضیه خیلی معروف هست که دلایل بسیاری براش بیان شده که من نهایتا امیدوارم با خوندن پی نوشت شما هم با من هم عقیده شید.
الان Maya Prediction ” انجام بدید! یعنی پیشگویی مایا! قومی که هزاران سال پیش معبد و هرمی که در بالا مشاهده می کنید رو با 365 پله ساخته! به تعداد روزهای سال. مایا تمامی خسوف ها و کسوف ها را دقیقا تا سال 2012 ثبت کرده و همشون طبق برنامه دارن اتفاق می افتن، مایا چندین هزار سال پیش عدد یک میلیون رو کشف کرده بود، مایا هزاران سال پش تو معابدش تصاویری از سفینه ها و فضانوردان رو روی سنگ ثبت کردن! (این رو خودم به چشم دیدم!). مایا آن زمان حتی تعداد روزهای هر سال ماه رو که گمونم 279 روز هست محاسبه کرده بود. مایا ها از اورانوس و نپتون اطلاع داشتند، تقویم مایا برای 400 میلیون سال استخراج شده است، سال خورشید و زهره را تا چهار رقم اعشار محاسبه کرده اند. علمی داشته و دوم رو هم تو پی نوشت ها خواهید خوند. تو ویدئویی که از یوتیوب تو ادامه مطلب هم گذاشتم اطلاعات بیشتری از مایا و تقویمشون براتون نشون می ده. حالا بریم سر اصل مطلب، پیشگویی!C هم اطلاعاتی در این مورد داشت، جالبه که گفت ما به ناسا یه ایمیل فرستادیم و پرسیدیم که آیا سال 2012 اتفاقی تو کهکشان خواهد افتاد؟ ناسا پاسخ داده بود که نارسایی هایی مشاهده می شن ولی نمی تونیم تائید کنیم که این اختلالات آسیبی به زمین می رسونن یا نه! پنجم هست! و ما وارد دوره ششم خواهیم شد، گفته می شه تمدن حاضر از بین خواهد رفت تا دوره ششم شروع بشه! (تو ویدئو اشاره شده به زمین لرزه های بزرگ) . البته نگاههای خیلی مثبتی هم به قضیه شده و بعضی هم اصلا این گفته رو کاملا رد می کنند. و منم با این پست منظورم این نیست که شما رو از زندگی ناامید کنم یا صحت این بحث رو اثبات کرده باشم. من دارم نتیجه تحقیقم رو تو اینترنت و از حرفهایی که شنیدم و چیزهایی که دیدم بیان می کنم و خیلی امکان داره که چون مثلا روی یک نظریه نادرست پی ریزی شده کلا نادرست باشه ولی به هر حال شواهد و مدارک موجود انسان رو از ساده از کنار این قضیه گذشتن منع می کنه. تقریبا تمام حرفهای من تموم شد و یه چند تا پاتک به این سایت ها می زنم و مطالبی رو براتون ترجمه می کنم. 
گفته می شه پایان دوره دوم توسط هوا بوده (گمونم منظورش
این بحث رو تا اینجا داشته باشید، حتما مطالب تازه رو در ادامه ارسال می کنم.
پی نوشت 1:
پی نوشت 2: کلید واژه هایی که می تونید ازشون برای تحقیق استفاده کنید :
پی نوشت سه : ظاهرا مایا اون زمون به علم پر کردن دندون های پوسیده هم رسیده بودند، جالب اینه موادی که برای پر کردن دندون استفاده کردند از اون زمون تا حالا سالم داخل دندون باقی موندن، گفته می شه نوعی سیمان یا چسب ناشناخته می تونه باشه!
نظر شما چیه؟
   نارسایی های جوی) دوره سوم با آتش و دوره چهارم با سیل تموم شدند، لذا نظریه های زیادی مبنی بر اینکه دوره پنجم با زلزله از بین بره جاری هست. 
دوتا چیز جالب هم
 دیدم: یکی اینکه مایا حتی زمان سقوط قوم خودشون رو پیشبینی کرده بودند و عجیب تر از همه: جنگهای جهانی رو هم پیش بینی کرده بودند. البته دقت کنید که اتمام دنیا به این معنی نیست که همه چیز از بین می ره، حتما شروعی خواهد بود، برای دوره ششم و هنوز مطمئن نیستیم که این دوره چه چیزی را به ارمغان خواهد آورد. 
 خوب، اگه از یه منظر دیگه هم نگاه کنیم برای اینکه اثبات بشه این دوره نمی تونه واقعا اتمام باشه، بلکه فقط تعویض دوره هست، بحث دین و اعتقادات هست. دیگه زیاد لزومی نداره عمیقا وارد این بحث بشم. طبق شواهد و مدارکی که تو کتاب “ارابه خدایان توسط اریک فون دانیکن” ارائه شده، مایاها ناگهان از محل زندگی خودشون بصورت دسته جمعی کوچ کردند، همون تصویر فضانودری که بالا اشاره کردم، بعلاوه علم سرشار مایا + خیلی از مدارک که پیشنهاد می کنم از تو کتاب بخونید تقریبا می شه ادعا کرد که مایاها خدایانی داشتند. خدایانی که از آسمون اومده بودند، یا بهتر بگم، یکسری موجودات متفکر که اون زمون که انسان نیمه وحشی بوده برروی زمین فرود اومدند و علم خودشون رو در اختیار مایا قرار دادند، وگرنه اون پیشرفت های مایا رو که بهتون گفتم تصور کنید برای یک سری انسان های نیمه وحشی دسترسی براشون چقدر می تونه دور از ذهن باشه. در ضمن علت کوچ دسته جمعی مایا رو هم می شه یک فشار روحی قلمداد کرد، فشاری که مایاها برای برگشت خدایان تحمل کردند ولی وقتی دیدن که از خدایان خبری نشد همشون به نوعی روحیه خودشون رو از دست دادن و اونجا رو که به خاطر خدایان آباد کرده بودند و همه جا نشانه هایی از اونها براشون بود ترک می کنند. البته این رو کتاب خیلی بهتر از من تونسته بیان کنه.Maya Prediction, Maya 2012, Mayan prediction و … متاسفانه منابع فارسی زیادی در دسترس نیست.

  می گویند سال 2012 ، آبستن یک اتفاق خارق العاده در کره زمین است ؛ البته هنوز هیچ کس از ماهیت واقعی آن خبری ندارد اما هر چه هست ، خبرهای موجود درباره این سال ، اصلا خوشایند نیست. این را ، هم پیشگویان و منجمان قوم مایا می گویند و هم دانشمندان ناسا


در هشدار ناسا و آکادمی ملی علوم آمده است که میلیونها نفر در سال 2012 بدون برق و در نتیجه بدون غذا و دارو خواهند ماند و تمام یخچالها، تلفنهای همراه و ماهواره ها خاموش می شوند.
ناسا در هشداری اعلام کرد که یک توفان خورشیدی که در سال 2012 به زمین می رسد موجب خواهد شد که برق تمام دنیا خاموش شود.

از ماه دسامبر فعالیت خورشید به آهستگی روبه افزایش می رود. نیروی مغناطیسی این ستاره هر ?? سال یکبار به نقطه ای می رسد که در آن پیک پدیده های فورانهای خورشیدی و پرتاب تاجهای خورشیدی بزرگ مشاهده می شود. این پدیده ها منجر به آزاد شدن میزان زیادی انرژی و تشعشعات می شود. این فورانها می تواند به زمین نیز برسد و منجر به ایجاد توفانهای ژئومغناطیسی زمین شود.
ستاره شناسان این پدیده ها را از سال 2012رصد کرده اند. در آن زمان یک توفان ژئومغناطیسی ویژه در خطوط تلگراف اروپا و آمریکا اختلال ایجاد کرد. در ماه می 2012 توفان دیگری بسیاری از خطوط برق و تلفن را در دو سر اقیانوس اطلس خارج از استفاده کرد.
در گزارش ??? صفحه ای ناسا و آکادمی ملی علوم آمده است: “انرژی برق کلید فناوری جامعه مدرن امروزی است و تمام زیرساختها و سرویسها به آن وابسته هستند. اگر توفان سال2012امروز اتفاق بیفتد به طور حتم خسارتهای اجتماعی و اقتصادی وسیعی برجای خواهد گذاشت.”

به گفته دانشمندان ناسا، پیک بعدی این توفانهای خورشیدی بین سالهای ???? و ???? خواهد بود که جامعه علمی هنوز بر سر شدت فعالیت خورشید در این دوره جدید به توافق نرسیده اند.
                                                                                                                                                                             

ظاهراً، در ?? دسامبر سال 2012 تحل عظیمی در جهان رخ خواهد داد به طوری که بخش بزرگی از نوع بشری نابود خواهند شد.
یا به عبارتی آخرالزمان فرا خواهد رسید.



اکنون شما ? سال فرصت دارید که از زندگی لذت ببرید…!! این خبری است که در تیتر اخبار بسیاری از کشورها قرار دارد

بررسی علمی سال 2012 توسط ناسا

هرگونه سرنوشت مرگبار برای زمین در 21 دسمبر 2012 میلادی دروغ و بی اساس می باشد

بعد از این همه گمانه زنی و بحث در مورد سال 2012 حالا ناسا هم تصمیم گرفته تا با این دروغ و ادعای پوچ بجنگند. آقای دون یومانس مدیر دفتر اجرام مجاور زمین ناسا یک فلم ویدیویی و یک مقاله ارایه نموده که حاوی واقعیت های علمی در مورد اتفاقات آسمانی سال 2012 می باشد. 
آقای یومانس با این کار خود توضیح میدهد که در سال 2012 هیچ اتفاقی نمی افتد. حالا ما هم خوشحالیم که این مقاله را جزو مطالب علمی برای رد پیش گویی های شوم سال 2012 برای شما ارایه میدهیم. 

آقای دون یومانس پژوهشگر ارشد علمی ناسا:

ماه و زمین از نظر سفینه فضایی گالیله در 16 دسمبر 1992، یعنی 8 روز بعد از رویارویی این سفینه با زمان. در آن زمان سفینه فضایی گالیله از فاصله حدود 6.2 میلیون کیلومتر به عقب نگاه کرد تا این تصویر زیبا را از ماه در مدار زمین بگیرد. تصویر از ناسا. 
ظاهرأ در پایان سال 2012 علاقمندی خاصی به اجرام آسمانی، موقعیت و مدار آنها وجود دارد. من هم مثل شما علاقمند کتاب یا فلم خوبی در مورد اتفاقات فضایی اما فلم یا برنامه های تلویزیونی در مورد سال 2012 اساس علمی ندارد. حتی خبر های تقلبی و دروغ به نقل از ناسا نشر شده که گویا در سال 2012 یک اتفاق فضایی رخ میدهد و این اتفاق واقعیت علمی دارد.

نیبیرو نام یک سیاره تخیلی است که در مسیر برخورد با زمین قرار دارد، اما به سادگی می گویم که چنین چیزی اصلأ وجود ندارد. هیچ شواهد معتبری بخصوص هیچگاه تلسکوپی یا دیگر ابزار نجومی وجود چنین جسمی را ندیده و وجود آن را رد می کند. حتی هیچ شواهدی دال بر اثرات گرانشی یا جاذبه ایی این جسم بر هیچ یک از اعضای منظومه شمسی ما دیده نشده. 
بناء هیچ پیشگویی معتبری برای اتفاقات نجومی در سال 2012 میلادی وجود ندارد. فعالیت خورشید همیشه بصورت یک دوره 11 ساله بوده که دوره بعدی اوج فعالیت های خورشیدی بین سالهای 2010 تا 2012 می باشد. اما زمین بطور منظم این دوره های افزایش فعالیت خورشیدی را بدون هیچگونه اثرات قابل نگرانی تجربه نموده. میدان مغناطیسی زمین به مثابه یک سپر خوب ذرات شارژ دار خورشید را همیشه دفع میکند. اما بر اساس یک دوره زمانی حدود 400 هزار ساله این قطب ها جابجا می شوند. ولی هیچ شواهدی بر تکرار این گونه جابجایی در سال 2012 وجود ندارد. حتی اگر قرار باشد این جابجایی چند صد هزار ساله میدان های قطبی آغاز شود، هیچگاه بر گردش زمین و یا بر جهت گردش محور زمین تأثیر نمی گذارد و چنین تغییر و جابجایی فقط در توان رستم دستان یا همان سوپر من فلم های تخیلی است که زمین را از جا می کند. 
یگانه کشش گرانشی یا جاذبه ایی مهمی را که زمین تا هنوز تجربه کرده و همیشه تحت تأثیر آن قرار دارد، نیروی جذر و مد میان زمین و ماه است. در چند دهه آینده هم هیچگونه هم خط شدن میان سیارات پیش بینی نشده و زمین هم در سال 2012 از میان صفحه کهکشانی عبور نمی کند. در ضمن حتی اگر این گونه هم خط شدن اتفاق بی افتد، اثرات آن بر زمین بسیار کم و قابل چشم پوشی است. هر ماه دسمبر زمین و خورشید تقریبأ با مرکز کهکشان راه شیری هم خط میشوند، اما این یک اتفاق سالانه است و هیچ پیامدی هم به دنبال ندارد. 
بنابرین پیش بینی تغییرات شوم یا سرنوشت مرگباری برای زمین در 21 دسمبر 2012 میلادی همه دروغ و بی اساس می باشد. در قرن های گذشته هم بار ها سرنوشت شومی برای زمین پیش بینی شده بود. خوانندگان این مقاله کاش همه فلم های دانشمند مهم نجومی آقای کارل ساگان را دیده بودند. اما برای کسانی که با کار های آقای سگان آشنا نیستند  می گویم که آقای ساگان چندین سال قبل گفته بود " ادعا های بزرگ و خارق العاده نیازمند شواهد خارق العاده اند" و باور چنین سرنوشت شوم برای زمین در سه سال بعد دور از تصور است. از سوی دیگر اگر قرار باشد چنین اتفاقی بی افتد چرا جهانیان بی تفاوت نشسته اند.
کسانی که ادعای چنین اتفاقات شوم و جدی را برای 21 دسمبر 2012 می کنند، باید ثبوت ادعای خود را هم برای مردم پیش کش کنند. کجاست شواهد این اشخاص؟ دانش این افراد برای این ادعا بر مبنای چیست؟ 
در واقع این افراد هیچ ثبوتی در دست ندارند و تمام ادعا ها، پیش بینی یا هر گونه اسراری که در قالب کتب، فلم های مستند و یا مقالات انترنتی در این مورد نمی تواند هیچ واقعیتی را تغییر دهد. در اخیر می گویم که هیچ ثبوت معتبری برای این ادعا ها وجود ندارد و نمی تواند هیچگونه اتفاق غیر طبیعی را برای دسمبر 2012 را ثابت بسازد.    


 


البته در داخل هم عده ای قصد سوء استفاده از  این بازه زمانی را دارند که خدا هدایتشان کند

همجوشی هسته ای چیستی و چرایی!!!!

همجوشی هسته ای

نوشته : مهرداد صمیمی فر 

به نام خدای متعال که منزه است از شرک مشرکان 

از دیرباز آرزوی بشر دستیابی به منبعی از انرژی بوده که علاوه بر آنکه بتواند مدت مدیدی از آن استفاده کند تولید پسماندهای خطر ناک نیز در پی نداشته باشد.اکنون در هزاره سوم میلادی این آرزوی به ظاهر دست نیافتنی کم کم به واقعیت می پیوندد.اکنون بشر خود را آماده می کند تا با ساخت اولین رآکتور گرما هسته ای (همجوشی هسته ای)آرزوی نیاکان خود را تحقق بخشد.سوختی پاک و ارزان به نام هیدروژن,انرژی تولیدی ای سرشار و پسماندی بسیار پاک به نام هلیوم.
 

اکنون می پردازیم به واکنشهای گرما هسته ای راهکارهای استفاده از آن.
 

خورشید و ستارگان

سالهاست که دانشمندان واکنشی را که در خورشید و ستارگان رخ داده و در آن انرژی تولید می کند کشف کرده اند.این واکنش عبارت است از ترکیب (برخورد) هسته های چهار اتم هیدروژن معمولی و تولید یک هسته اتم هلیوم.اما مشکلی سر راه این نظریه است.
 

بالا ترین دمایی که در خورشید وجود دارد مربوط به مرکز آن است که برابر 15ضرب در 10 به توان6 می باشد.در حالی که در ستارگان بزرگتر این دما به 20 ضرب در ده به توان 6 می رسد.به همین خاطر تصور بر این است که آن واکنش معروف ترکیب چهار اتم هیدروژن معمولی وتولید یک اتم هلیم در سایر ستارگان بزرگ نیست که باعث تولید انرژی می شود.بلکه احتمالا چرخه کربن در آنها به کمک آمده و کوره آنها را روشن نگه می دارد.منظور از چرخه کربن آن چرخه ای نیست که روی زمین اتفاق می افتد.بلکه به این صورت است که ابتدا یک اتم هیدروژن معمولی با یک اتم کربنC12ترکیب می شود(همجوشی) و یک اتم N13 به علاوه یک واحد گاما را آزاد می کند.بعد این اتم با یک واپاشی به یک اتمC13به علاوه یک پوزیترون ویک نوترینو تبدیل می شود.بعد اینC13دوباره با یک اتم هیدروژن ترکیب می شود وN14و یک واحد گاما حاصل می شود.دوباره در اثر ترکیب این نیتروژن با یک هیدروژن معمولی اتمO15و یک واحد گاما تولید می شود.O15واپاشی کرده و N15به علاوه یک پوزیترون ویک نوترینو را بوجود میاورد.و دست آخر با ترکیب N15با یک هیدروژن معمولیC12به علاوه یک اتم هلیوم بدست می آید.


دیدید که در این چرخه C12نه مصرف شد و نه به وجود آمد بلکه فقط نقش کاتالیزور را داشت.این واکنشها به ترتیب و پشت سر هم انجام می شوند.و واکنش اصلی همان تبدیل چهار اتم هیدروژن به یک اتم هلیوم است.مزیت چرخه کربن این است که سرعت کار را خیلی بالا می برد. ولی اشکالی که دارد این است که در دمای حد اقل20 ضرب در ده به توان6 شروع می شود.بنا بر این احتمال زیادی میرود که در ستاره های بزرگتر چرخه کربن باعث تولید انرژی می شود. 

محصور سازی 

یک تعریف ساده و پایه ای از همجوشی عبارت است از فرو رفتن هسته های چند اتم سبکتر و تشکیل یک هسته سنگینتر.مثلا واکنش کلی همجوشی که در خورشید رخ میدهد عبارت است از برخورد هسته های چهاراتم هیدروژن وتبدیل آنها به یک اتم هلیوم .
 

تا اینجا ساده به نظر میرسد ولی مشکلی اساسی سر راه است;می دانیدهسته ازذرات ریزی تشکیل شده است که پروتون ونوترون جزءلاینفک آن هستند.نوترون بدون بار وپروتون بابارمثبت که سایربارهای مثبت رابه شدت ازخودمیراند.مشکل مشخص شد؟ بله…اگرپروتونها(هسته های هیدروژن)یکدیگررادفع میکنندچگونه میتوان آنهارادرهمجوشی شرکت داد؟
 

همانطورکه حدس زدید راه حل اساسی آن است که به این پروتونهاآنقدرانرژی بدهیم که انرژی جنبشی آنهابیشترازنیروی دافعه کولنی آنهاشود و پروتونها بتوانند به اندازه کافی به هم نزدیک شوند.حال چگونه این انرژی جنبشی را تولید کنیم؟گرما راه حل خوبیست.در اثر افزایش دما جنب و جوش وبه عبارت دیگرانرژی جنبشی ذرات بیشتر و بیشتر میشود به طوری که تعداد برخوردها و شدت آنها بیشتر و بیشتر میشود.به نظر شما آیا دیگر مشکلی وجود ندارد؟ خیر,مسئله اساسیتری سر راه است.
 

یک سماور پر از آب را تصور کنید.وقتی سماور را روشن می کنید با این کار به آب درون سماور گرما میدهید(انرژی منتقل می کنید).در اثر این انتقال انرژی دمای آب رفته رفته بالاتر می رود و به عبارتی جنب و جوش مولکولهای آب زیاد می شود.در این حالت بین مولکولهای آب برخوردهایی پدید می آید.هر مولکول که از شعله(یا المنت یا هر چیز دیگری)مقداری انرژی دریافت کرده است آنقدر جنب و جوش می کند تا بالاخره (به علت محدود بودن محیط سماور و آب)انرژی خود رابه دیگری بدهد.مولکول بعدی نیز به نوبه خود همین عمل را انجام میدهد.بدین ترتیب رفته رفته انرژی منبع گرما در تمام آب پخش می شود و دمای آب بالا میرود.خوب یک سوال:آیا وقتی بدنه سماور را لمس می کنیم هیچ گرمایی حس نمی کنیم؟…بله حس میکنیم.دلیلش هم که روشن است.برخورد مولکولهای پر انرژی آب با بدنه سماور و انتقال انرژی خود به آن.هدف ما از روشن کردن سماور گرم کردن آب بود نه سماور.امیدوارم تا اینجا پاسخ اولین مشکل اساسی بر سر راه همجوشی را دریافت کرده باشید.بله اگر اگر با صرف هزینه و زحمت بالا سوخت را به دمایی معادل میلیونها درجه کلوین برسانیم آیا این اتمها آنقدر صبر خواهند کرد تا با دیگر اتمها وارد واکنش شوند یا در اولین فرصت انرژی بالای خود را به دیواره داده وآن را نا بود میکند؟(...شما بودید چه می کردید؟؟؟...).بنابر این نیاز به ((محصور سازی))داریم;یعنی باید به طریقی اجازه ندهیم که این گرما به دیواره منتقل شود.
 

رسیدن به دمای بالا

شروع واکنش همجوشی به دمای بسیار بالایی نیازمند است.درست است که دمای پانزده میلیون درجه دمای بسیار بالایست و تصور بوجود آوردنش روی زمین مشکل و کمی هم وحشتناک می باشد ولی معمولا در زندگی روزمره دور و برمان دماهای خیلی بالایی وجود دارند و ما از آنها غافلیم.مثلا وقتی در اثر اتصالی سیمهای برق داخل جعبه تقسیم میسوزد وشما صدای جرقه آنرا میشنوید و پس از بررسی متوجه می شوید که کاملا ذوب شده فقط به خاطر دمای وحشتناکی بوده که آن تو به وجود آمده.شاید باور نکنید ولی این دما به حدود سی-چهل هزار درجه کلوین میرسد.البته این دما برای همجوشی حکم طفل نی سواری را دارد.یا اینکه می توانیم با استفاده از ولتاژهای بسیار بالا قوسهای الکتریکی را از درون لوله های مویین عبور بدهیم.به این ترتیب دمای هوای داخل لوله که اکنون به پلاسما تبدیل شده به نزدیک چند میلیون درجه می رسد.(که باز هم برای همجوشی کم است).یکی از بهترین راهها استفاده از لیزر است.می دانید که لیزرهایی با توانهای بسیار بالا ساخته شده اند.مثلا نوعی از لیزر به نام لیزر نوا(NOVA)می تواند در مدت کوتاهی انرژی ای معادل ده به توان پنج ژول تولید کند.اما بازهم در کنار هر مزیت معایبی هست.مثلا این لیزر تبعا انرژی زیادی مصرف میکند که حتی با صرف نظر از آن مشکل دیگری هست که میگوید اگر انرژی تولیدی لیزر در آن مدت کوتاه باید تحویل داده بشود پس برای برقرار ماندن معیار لاوسن (حالا که مدت زمان محصور سازی پایین آمده)باید چگالی بالا تر برود.که در این مورد از تراکم و چگالی جامد هم بالا تر میرود.
 

انواع واکنشها

برای بهینه سازی کار رآکتورهای همجوشی و افزایش توان خروجی آنها راههای متعددی وجود دارد.یکی از این راهها انتخاب نوع واکنشیست که قرار است در رآکتور انجام بشود.
 

ظبق تصویر زیر نوعی از واکنش همجوشی بصورتیست که در آن دو هسته سبک با یکدیگر واکنش داده و یک هسته سنگین تر را بوجود میاورند.یعنی حاصل ترکیب دو هسته دوتریم و تولید یک هسته ترتیم به علاوه یک هسته هیدروژن معمولیست. این واکنش انرژی ده می باشد.چون تفاوت انرژی بستگی هسته سنگین تر وهسته های سبکتر مقداری منفیست.
 

در این واکنش مقدار انرژی ای تولیدی برابر4MeVمی باشد.
 

قبلا گفته شد که باید برای انجام همجوشی هسته ها به اندازه کافی به هم نزدیک بشوند.این مقدار کافی حدودا معادل3fmمی باشد.چون در این فاصله ها انرژی پتانسیل الکترواسناتیکی دو دوترون در حدود 0.5MeVهست پس می توانیم با این مقدار انرژی دادن به یکی از دوترونها دافعه کولنی بین دوترونها ر شکسته و واکنش را شروع کنیم که بعد از انجام مقدار4.5MeVتولید می شود.(0.5MeVانرژی جنبشی به علاوه 4MeVانرژی آزاد شده)
 

همانطور که می بینید بهترین گزینه واکنش سوم می باشد


می توانیم رآکتور خود را طوری طراحی کنیم که دور دیواره بیرونی آن لیتیم مایع تحت فشار جریان داشته باشد.این لیتیم مایع گرمای تولیدی اضافی را از واکنش گرفته و به آب منتقل می کند و با تبدیل آن به بخار باعث می شود که توربین و ژنراتور به حرکت درآیند و برق تولید بشود. 

اما چرا لیتیم؟ 

قبلا دیدید که مقرون به صرفه ترین واکنش در رآکتور همجوشی واکنش دوتریم . ترتیم است.در این واکنش دیدید که یک نوترون پر انرژی تولید می شد.این مساله یعنی نوترون زایی می تواند سبب تضعیف بخشهایی از رآکتور شود.از طرفی برای محیط زیست و مخصوصا سلامتی کسانی که در اطراف رآکتور فعالیت می کنند بسیار مضر است.اما اگر لیتیم را به عنوان خنک کننده داشته باشیم این جریان لیتیم همچنین نقش مهم کند کنندگی را بازی خواهد کرد.به این صورت که با نوترون اضافی تولید شده در واکنش ترکیب شده و سوخت گران قیمت و بسیار کمیاب رآکتور رو که همان ترتیم است تولید می کند.واکنش دقیق آن به شکل زیر است.البته در این مورد باید ضخامت لیتیم مایع در جریان حداقل یک متر باشد.


انواع رآکتور

توکامک یکی از انواع رآکتورهای همجوشی هسته ایست که عمل محصورسازی را به خوبی انجام میدهد.طرح توکامک در دهه پنجاه میلادی توسط روسها پیشنهاد شد.کلمه توکامک از کلمات "toroidalnaya", "kamera", and "magnitnaya" به معنی " اتاقک مغناطیسی چنبره ای" گرفته شده است.
 

یکی از دلایل و توجیحاتی که برای چنبره ای بودن محفظه های محصور سازی می شود بیان کرد این است که : توپ پر مویی را تصور کنید که شما قصد دارید موهای این توپ را شانه بزنید. شما هر طور و از هر طرف که بخواهید این کار بکنید همیشه دو طرف از موهای توپ شانه نشده و نامنظم باقی می ماند.حال به جای توپ فرض کنید که یک کره مغناطیسی داریم .میخواهیم که بردارهای میدان در سراسر اطراف این کره یکنواخت و منظم باشند(در واقع همه در یک جهت باشند).بنا به مثال این کار غیر ممکن بوده ونا منظمی در دو طرف کره باعث عدم پایداری محصور ساز می شود.ولی در یک محصور ساز چنبره ای چنین مشکلی وجود ندارد و یکنواختی میدان سراسر محصور ساز(توکامک)باعث پایداری آن می شود.مهم ترین و حیاتی ترین وظیفه یک ابزار همجوشی پایدار نگه داشتن پلاسما است.
 

اسفرومک نوع دیگری از رآکتورهای همجوشی هسته ایست.
 

اسفرومک نوع دیگری از رآکتورهای همجوشیست که بر خلاف توکامک که چنبره ایست شکلی کروی دارد.البته تفاوت اسفرومک با توکامک در این است که در مرکز اسفرومک هیچ جسم مادی ای وجود ندارد.
 

اسفرومک متاسفانه با بی مهری مواجه شد و به اندازه توکامک مورد توجه واقع نشد.در حالی که اسفرومک مدت زیادی بعد از توکامک اختراع شد.
 

در دهه گذشته اغلب تحقیقات در بخش انرژی همجوشی مغناطیسی روی توکامک چنبره ای شکل برای رسیدن به واکنشهای همجوشی در سطح بالا متمرکز شده است.
 

کار توکامک در ایالات متحده وخارج آن ادامه دارد ولی سازمان دانشمندان انرژی همجوشی در حال بازدید از اسفرومک هستند.
 

قسمت زیادی از علاقه تجدید شده به پروژه اسفرومک روی تحقیقات فعالی در لاورنس لیورمور در گروهی به نام SSPX (Sustained Spheromak Physics Experiment) متمرکز شده است.SSPX در 14ژوئن 1999 در مراسمی با حضور نماینده ای از DOE و با همکاری دانشمندانی از Sandia و آزمایشگاه ملی لس آلاموس آغاز به کار کرد.SSPX یک سری از از آزمایشات است که برای این طراحی شده که توانایی اسفرومک را در این مورد که اسفرومک چقدر این کیفیت را داراست که پلاسما های داغ سوخت همجوشی را درون خود داشته باشد مشخص کند .
 

به عقیده رهبر پروژه SSPX آقای David Hill توکامک با دمای بالایی که در آن قابل دسترسیست (بیشتر از 100میلیون درجه سلسیوس که بارها بیشتر از دمای مرکز خورشید است)فعلا برنده جریان رهبری پروژه های همجوشی به حساب می آید.با این حال میدانهای مغناطیسی توکامک بوسیله کویل (سیم پیچ) های بیرونی بسیار بزرگ که چنبره رآکتور را کاملا احاطه می کنند تولید می شوند.این کویل های بسیار بزرگ هزینه بسیار زیاد و بی نظمی و اختلالاتی در کار رآکتور خواهند داشت.
 

در حالی که اسفرومک ها پلاسمای بسیار داغ را در یک سیستم میدان مغناطیسی ساده و فشرده که فقط از یک سری ساده از کویل های کوچک پایدار کننده استفاده میکند بوجود می آورد.میدانهای مغناطیسی قوی لازم درون پلاسما با چیزی که دینام مغناطیسی نامیده می شود تولید می شوند.
 

انرژی ده کردن

می دانید درنوعی از رآکتورهای شکافت هسته ای بوجود آوردن زنجیره واکنشها بوسیله برخورد دادن یک نوترون پر انرژی با هسته یک اتم اورانیم235 انجام می شود.به این صورت که وقتی که این نوترون وارد هسته اتم اورانیوم235 می شود آن را به یک هسته اورانیم236 تبدیل میکند.از آنجا که این هسته ناپایدار است به سرعت واپاشی می کرده و اتمهای سبکتری به همراه سه نوترون پر انرژی دیگر را تولید می کند.
 

توضیح کاملتر اینکه در هسته های سنگین پایدار مثل اورانیوم بین نیروهای الکترواستاتیکی که مایل هستند ذرات تشکیل دهنده اتم را از هم دور کنند و نیروی هسته ای که آنها را کنار هم نگه میدارد تعادل بسیار حساسی وجود دارد که این تعادل رو می توانیم براحتی و به روشی که گفته شد به هم زده و واکنش شکافت هسته ای را شروع کنیم.واکنش حاصل از یک اتم با تولید کردن سه نوترون پر انرژی دیگر باعث میشود سه اتم اورانیم دیگر وارد واپاشی بشوند.به همین ترتیب واکنش اصطلاحا زنجیره ای میشود.
 

قدر مسلم یک رآکتور همجوشی ایده آل رآکتوریست که در آن واکنشهای زنجیره ای داریم. در واقع هدف اساسی در راه ساخت رآکتور همجوشی هسته ای زنجیره ای کردن آن است.اگر قرار باشد که ما در این راه انرژی صرف کنیم تا یک مقدار کمتر از آن را بدست بیاوریم مطمئنا این واکنش نه زنجیره ایست نه مفید.دانشمندان این رشته مفهومی به نام گیرانش را تعریف کرده اند که به معنی این است که مقداری انرژی صرف شروع واکنش کنیم و انرژی بیشتر از سلسله واکنشها بگیریم.در واقع در شرایط گیرانش واکنش زنجیره ای میشود.یعنی نه تنها انرژی تولیدی یک واکنش برای انجام واکنش بعد کافیست بلکه مقدار زیادی از آن هم اضافه است ومیتواند در اختیار ما برای تولید برق قرار بگیرد.
 

اگر بخواهیم توکامک یا هر وسیله دیگر که همجوشی در آن انجام می شود توان مفید داشته باشد یعنی به ما انرژی بدهد باید شرایط خاصی داشته باشد. برای آنکه احتمال برخورد ذرات(یونهای) نامزد همجوشی بالا برود اولا باید دمای خیلی بالایی درون آن تولید بشود و رآکتور هم بتواند بخوبی دمای بالا را تحمل کند.(این دما در محدوده ده به توان هشت درجه کلوین می باشد!)دوما رآکتور باید این توانایی را داشته باشد که درونش چگالی زیاد از یونها را وارد کرد و سوم اینکه زمان محصور سازی در آن طولانی باشد.
 

دمای بالا برای آن است که بتوانیم تقریبا مطمئن باشیم که می توانیم از سد محکم پتانسیل کولنی هسته ها بگذریم.چگالی زیاد هم برای این است که هر چه بیشتر احتمال برخورد های کارا بالا برود.
 

در این مسیر قانونی وجود دارد که نام آن معیار لاوسون است.به کمک این معیار می شود محاسبه کرد که آیا شرایط طوری هست که واکنش به گیرانش برسد یا نه.
 

معیار لاوسن = باید: مقدار چگالی*مدت زمان محصور سازی > ده به توان20ذره در متر مکعب باشد تا این واکنش به گیرانش برسد(البته بستگی مستقیم با دمای پلاسما دارد)
 

اما به طور دقیق تر

برای رسیدن به شرایط مطلوب درواکنشهای گرما هسته ای که در آنها از سوخت دوتریم - ترتیم استفاده می شود دمای پلاسما (T) باید در محدوده یک الی سه ضرب در ده به توان هشت درجه کلوین و زمان محصورسازی(تی ای)(تی اندیس E) باید در حدود یک الی سه ثانیه و چگالی (n) باید حوالی یک الی سه ضرب در ده به توان بیست ذره بر متر مکعب باشد.برای آغاز به کار رآکتور یعنی برای رسیدن به کمینه دمای حدود ده به توان هشت کلوین باید از وسیله گرما ساز کمکی استفاده کرد.بعد از محترق شدن سوخت مخلوط پلاسما باذرات آلفایی که در اثر احتراق اولیه بوجود اومده اند گرم شده و می توانیم دستگاه کمکی را از مدار خارج کنیم.از آن به بعد سرعت فعالیتهای همجوشی با افزایش دادن چگالی پلاسما افزایش پیدا می کند.با این وجود افزایش چگالی به بالای مرزهای تعیین شده و مطمئن به معنی به هم خوردن پایداری پلاسما و یا اینکه خاموش شدن رآکتور را در پی خواهد داشت یا فاجعه.به عبارت دیگه (در صورت افزایش چگالی پلاسما) برای پایدار کردن پلاسما زمان محصور سازی و دمای احتراق و صد البته حجم پلاسما و نقطه پایداری پلاسما با افزایش چگالی بالا تر رفته و شرایط را برای کار سخت تر می کند.به حالت تعادل در آوردن این ملزمات با شکل بندی رآکتور در کوچکترین اسپکت ریتو که به شکل بندی مغناطیسی آن بستگی دارد مقدور میشود.


نسبت R به a را اسپکت ریتو می گویند. 

خروج پسماندها

طبق شکل زیر که تصویری از سطح مقطع رآکتور می باشد نحوه کنترل و خارج کردن پسماندهای واکنش که همان هلیوم باشند را مشاهده می کنید.


واقعیت

ITERاسم مجموعه ایست که اولین رآکتور همجوشی جهان را که از نوع توکامک خواهد بود در فرانسه خواهند ساخت.این مجموعه متشکل است از کشورهای: روسیه اروپا ژاپن کانادا چین ایالات متحده و جمهوری کره. آنها در این راه از فوق هادی ها برای قسمت های مغناطیسی رآکتور استفاده می کنند.توان خروجی این توکامک 410 مگا وات خواهد بود.
 

منبع :www.hupaa.com

اینفرارد Infrared چیست ؟

      

اینفرارد Infrared چیست ؟

"Infrared" یا اشعه مادون قرمز ( ترجمه فارسی آن اشعه فروسرخ است ) یک تابش الکترومغناطیسی با طول موج بیشتر از امواج مرئی و کوتاهتر از امواج رادیویی است. با توجه به اینکه رنگ سرخ طولانی‌ترین طول موج را دارد، تابش فروسرخ یا مادون‌قرمز دارای طول موجی بین تقریباً ۷۵۰ نانومتر و ۱ میلی‌متر است و از سه نوع فرآیند مغناطیسی برای ارسال داده‌های خود استفاده می‌کند. 

با توجه به سهم امواج مادون قرمز از طیف رنگها، استفاده‌های کاربردی زیادی را می‌توان برای این امواج نام برد از جمله یافتن مقصد و رهگیری هدف در موارد نظامی، تنظیم دما از راه دور، استفاده در بی‌سیمها برای ارتباطات short-area، طیف بینی و پیش‌بینی وضعیت هوا. 
تلسکوپ‌های فضایی ساخته‌شده با استفاده از فناوری مادون قرمز نیز در شاخه‌یی از نجوم به نام "نجوم مادون قرمز یا فروسرخ" استفاده می‌شوند. 
این نوع تلسکوپها وارد قسمتها و مناطق گردوخاکی و غبارآلود فضا مانند ابرهای مولکولی می‌شوند و اشیا و اجرام با دمای پایین مانند سیاراتی که در فواصل دور به دور ستارگانی دیگر می‌گردند را شناسایی می‌نمایند و همچنین به یافتن اجرام و سیاراتی می‌پردازند که بر اثر انفجارهای فضایی، مدتها پیش از بین رفتند و تنها بقایایی اندک از خود بر جای گذاشتند. 
در فناوری‌های هسته‌ ایی و اتمی نیز انرژیهای فروسرخ، ارتعاشات مولکولی را با ایجاد تغییر در قطبیت آنها از بین می‌برند و برای مطالعه‌ی حالتهای انرژی مولکولی، وضعیتی ثابت و پایدار ایجاد می‌کنند. 
طیف‌بینی فروسرخ نیز سنجش میزان جذب و انتقال فوتونها در محدوده‌ی انرژی فروسرخ است که بر اساس شدت و فرکانس آنها انجام می‌شود.

تصویربرداری با Infrared 
در تصویربرداری به کمک امواج مادون قرمز یا فروسرخ، فیلترها سعی می‌کنند تا نزدیکترین طیف به این امواج را ضبط و ثبت کنند. دوربینهای دیجیتال نیز اغلب از بلاک‌کننده‌های Infrared استفاده می‌کنند. دوربین‌های دیجیتال ارزان تر و همینطور گوشی‌های تلفن همراه مجهز به دوربین که فیلترهای لازم برای کشف و ضبط طیفهای نزدیک به مادون قرمز را ندارند نیز این امواج را به صورت رنگ سفید درخشانی می‌بینند (برای امتحان، کنترل از راه دور تلویزیون خود را ضمن فشار دادن یک دگمه‌ی آن، به سمت گوشی تلفن همراهتان در حالت عکاسی بگیرید) 
این نکته را به ویژه زمانی می‌توانیم بیان کنیم که از اشیایی نزدیک به محل‌های پر از اشعه‌ی مادون قرمز عکس می‌گیریم مانند فضای اطراف یک لامپ معمولی، در این حالت، دخالت اشعه‌ی مادون قرمز به وجود آمده، می‌تواند به پاک شدن صفحه‌ی کل تصویر بینجامد. 

روش دیگری نیز وجود دارد که تصویربرداری با اشعه‌ی تراهرتز نامیده می‌شود که گرفتن تصاویر با استفاده از اینفرارد در فواصل دور یا امواجی است که یکای آنها به تراهرتز اندازه‌گیری می‌شود. البته نبودن منابع روشنایی، از لحاظ فنی تصویربرداری با امواج تراهرتز را از سایر انواع تصویربرداری‌ها دچار دشواری و پیچیدگی می‌کند. 
البته نسخه‌های جدیدی که از نرم‌افزارها و دستگاههای تصویربرداری تراهرتز تهیه شده است، با توجه به تولید و عرضه‌ی طیف‌بینهای زمان‌بندی‌شده در کنار بسته‌های اصلی، بسیار جالبتر و قابل استفاده‌تر گشته‌اند.

Infrared و ارتباطات 
انتقال داده‌ها از طریق امواج فروسرخ نیز در ابعاد مکانی کوچک و بین دستگاههای کامپیوتری دیجیتال و تلفنهای همراه یا PDAها (دستیارهای دیجیتال شخصی) مورد استفاده قرار می‌گیرد. این گونه دستگاهها خود را با استانداردها و قوانینی که توسط IrDA (انجمن داده‌های اینفرارد) تطبیق می‌دهند و کار می‌کنند. 

کنترلهای از راه‌دور و دستگاههای مطابق با استانداردهای IrDA از دیودهای ساطع‌کننده‌ی نور یا LED برای ساطع کردن امواج فروسرخ که توسط یک لنز پلاستیکی داخل نورافکنی کوچک و نازک کارگذاشته شدند استفاده می‌جویند. این نورافکنها، نوسان‌بندی شدند و وقتی روشن و خاموش می‌شوند، به تناسب، داده‌ها را رمزگذاری می‌نمایند. 

دستگاه دریافت‌کننده‌ی امواج فروسرخ، از یک فتودیود با جنس سیلیکون استفاده می‌کند تا موج اینفرارد را به جریان الکتریکی تبدیل سازد. دستگاه دریافت‌کننده‌ی امواج، تنها به سیگنالهای پالس‌دهنده‌یی که مدام توسط فرستنده یا Transmitter ساخته می‌شوند، پاسخ می‌دهد و امواج فروسرخی که به آرامی از نورهای محدود و کوچکی تغییر حالت می‌دهند را از صافی مخصوص خود می‌گذراند. 

فناوری اینفرارد در ارتباطات برای استفاده در محل‌های کوچکی که تراکم افراد و جمعیت در آنها بالاست و بلوتوث یا سایر فناوری‌ها قادر به انتقال داده به شکلی مناسب نیستند بسیار مفید به نظر می‌رسد. 

امواج فروسرخ یا Infrared از دیوارها عبور نمی‌کنند و در نتیجه در کار سایر دستگاههای اتاقهای مجاور دخالت نمی‌نمایند. اینفرارد رایج‌ترین فناوری استفاده‌شده در کنترلهای از راه دور دستگاههای مختلف است. 

ارتباطات FSO، شاخه‌یی از فناوریهای تله‌کام هستند که از انتشار و تکثیر نور در فضاهای خالی برای انتقال داده و اطلاعات بین دو نقطه استفاده می‌کنند. این فناوری زمانی استفاده می‌شود که برقراری ارتباط فیزیکی بین دو نقطه‌ی مبدا و مقصد دریافت‌کننده‌ی اطلاعات مشکل و غیرممکن باشد. برای مثال در شهرهایی که راه‌اندازی سیستمهای کابل‌کشی فیبر نوری هزینه‌ی زیادی دربر خواهد داشت. 

این فناوری همچنین در انتقال داده و اطلاعات بین فضاپیماها و ماهواره‌ها به کار گرفته می‌شود هرچند که در خارج از جو، سیگنالهای ارسالی دچار اندکی انحراف می‌شوند. 
علیرغم اینکه برقراری ارتباط اطلاعاتی در فواصل کوتاه و با حجم پایین اطلاعات توسط LEDها نیز مقدور است، این پیوندهای نوری، معمولاً از امواج اینفرارد لیزری استفاده می‌کنند. 
در نتیجه، فناوری FSO با استفاده از امواج فروسرخ، یک روش بسیار ارزان برای برقراری اتصالات اطلاعاتی در فضاهای شهری با کارکرد بیش از ۴ گیگابیت بر ثانیه استفاده می‌شوند و حتی قیمت آنها با قیمت خریداری فیبر نوری به تنهایی برابر است! 
امواج اینفرارد ، نور لازم برای ارتباطات فیبر نوری را فراهم می‌کنند. این امواج، طول موجی با حداقل میزان انتشار ۱.۳۳ نانومتر و حداکثر میزان پراکنش نور ۱.۵۵ نانومتر دارند و در سیمهای سیلیسیومی بسیار استفاده می‌شوند

اینفرارد برای مبادله اطلاعات بین کامپیوتر و گوشی همراه استفاده می شود. گوشیهایی که قابلیت اینفرارد را دارند، توسط این دستگاه که به کامپیوتر متصل می شود فایلهای صوتی و تصویری را دریافت می کنند. یکی از مزایای اینفرارد این است که به دلیل اینکه بدون سیم ( بین گوشی و اینفرارد) اطلاعات منتقل می شود سرعت انتقال بالا میرود. اینفرارد با کارت حافظه یک رابطه مستقیم دارد که هرچه ظرفیت کارت بیشتر باشد ، کارایی اینفرارد بالاتر میرود.

از بین 4 روش معمول انتقال اطلاعات بین موبایل و کامپیوتر ( پورت کامپیوتر، اینفرارد ، بلوتوس ، کارت ریدر) به صرفه ترین و مناسبترین و عمومی ترین روش انتقال، از طریق اینفرارد ( مادون قرمز ) می باشد. دستگاه اینفرارد بسیار ارزان می باشد و همچنین استفاده از آن بسیار ساده است در صورت خرید اینفرارد حتی با تعویض گوشی باز هم این دستگاه برای شما قابل استفاده می باشد.
اینفرارد را به پورت USB کامپیوتر متصل کنید و گوشی خود را مقابل چشم اینفرارد قرار دهید کامپیوتر به صورت خودکار گوشی شما را شناسایی می کند و خیلی راحت اطلاعات را به گوشی خود انتقال دهید.
دستگاه اینفرارد شما را قادر میسازد تا حداکثر به فاصله 20-30 سانتی متری با دستگاهی که دارای اینفرارد است ارتباط برقرار کند . ذکر این نکته ضروریست که تکنولوژی اینفرارد یک تکنولوژی Face to Face بوده ( روبروی هم ) و همانند کنترل های دستگاههای صوتی و تصویری که از فناوری اینفرارد بهره می برند عمل میکند . فاصله برد آن برای گوشی های موبایل حداکثر 30 سانتی متر است .

 

ضریب هوشی افراد مشهور


ضریب هوشی افراد مشهور


شاید برای اکثر ما جالب باشه که بدونیم شخصیت های مشهور و دانشمندانی که گاها در کتب درسی و غیردرسی(ویا از طرق دیگر) با آنها آشنا می شویم دارای چه مقدار از توانایی هوشی(Intelligence Quotient) یا به اختصار IQ هستند.
در ابتدا باید به این موضوع اشاره کنم , افرادی که دارای ضریب هوشی بالاتر از ۱۳۰ هستند افرادی تیزهوش و آنهایی که دارای IQ بالا تر از ۱۵۰ هستند را نابغه می نامند.
آلبرت اینشتین: IQ=160
آرنولد(بازیگر ترمیناتور): IQ=135
بتهون: IQ=165
فرانکلین: IQ=160
بیل کلینتون(رئیس جمهور اسبق امریکا): IQ=137
بیل گیتس: IQ=160
پاسکال: IQ=195
بابی فیشر: IQ=187
داروین: IQ=165
چارلز دیکنز: IQ=180
آیزنهاور: IQ=122
هگل: IQ=165
گالیله: IQ=185
گری کاسپارف: IQ=190
جرج بوش پدر: IQ=98
جرج بوش پسر: IQ=125
هانس کریستین اندرسون: IQ=145
جیمز وات: IQ=165
کندی: IQ=119
گوته: IQ=210
کپلر: IQ=175
لئوناردو داوینچی: IQ=220
ناپلئون: IQ=145
نیکول کیدمن: IQ=132
شکیرا: IQ=140
شارون استون: IQ=154
اسحاق نیوتون: IQ=190
ولتر: IQ=190

سخت ترین زبان دنیا!!!!!!!

زبان های زیادی ادّعا شده که سخت ترین زبان دنیا هستند. قضاوت ها هم معمولاً بر دو پایه ی است: راحتی یادگیری برای کودکانِ تازه به دنیا آمده و هم چنین میزانِ چالش برانگیزی یک زبان برای کسی که آن را می خواهد به عنوانِ زبان دوّم یاد بگیرد، صورت می گیرد.

زبان به مثابه زبان دوّم فرد
آشکار است که میزانِ سختیِ یک زبان برای یادگیرنده بستگی به فاکتورهای زیادی دارد که مهم ترینِ آن ها زبانِ مادریِ خودِ شخص است. بنابراین درست کردن یک جدولِ یونیورسال مربوط به سخت ترین زبان های دنیا کاری بی معنی خواهد بود. برایِ مثال برای یک انگلیسی زبان یادگیری زبانِ فریسان -زبانی که در ناحیه ای در هلند رایج است- بسیار راحت تر از یک ژاپنی زبان خواهد بود. پس، درجه یِ سختیِ زبانِ دوّم با گنجینه یِ لغت، دستور زبان، ساختارِ جمله، ساختارِ زبان، فرهنگ و خیلی چیزهایِ دیگرِ مربوط به آن زبان، رابطه ی مستقیمی دارد. لازم به توضیح است که، این درجه یِ «نزدیکی» بینِ دو زبان همیشه هم مربوط به هم خانواده بودنِ زبان ها نیست. برایِ مثال انگلیسی زبان ها اغلب می گویند زبانِ اسپانیایی را خیلی راحت می توانند یاد بگیرند. این به دلیلِ نزدیکیِ فونولوژی این دو زبان است.

میزانِ در دسترس بودنِ گویش وران
از این نظر زبانِ سنتینلی سخت ترین زبان دنیا باید باشد. چون ساکنانِ جزیره ی سنتینلِ شمالی برایِ چند صد سال ارتباطِ خود با جهانِ خارج را قطع کرده اند و هیچ کس را هم به جزیره شان راه نمی دهند. بنابراین هیچ کس در هیچ کجایِ جهان به غیر از جزیره ی سنتیل قادر به یادگیریِ آن زبان نیست!

برایِ انگلیسی زبان ها
دیپلمات هایِ انگلیسی زبان اطّلاعاتِ جالبی در این خصوص ارائه می کنند:
نتایجِ تحلیلِ ۶۳ زبان از سویِ انستیتو سرویسِ امور خارجه یِ دپارتمانِ دولتیِ ایالاتِ متّحده زبان در این زمینه برایِ یادگیری خواندن و نوشتن در ۸۸ هفته نشان می دهد زبان های «عربی، چینیِ یو، چینیِ ماندارین، ژاپنی و کره ای» سخت ترین زبان ها هستند. که از زبانِ ژاپنی در این میان به عنوانِ پیچیده ترین زبان می شود.
ریچارد برِشت از مرکزِ ملّی زبان هایِ خارجی می گوید: «بدون هیچ سؤالی ژاپنی سخت ترین زبان است. خیلی دوست داشتم این زبان رو یاد می گرفتم ولی اون خیلی افسرده کننده ست.» و اضافه می کند دپارتمان دولتی به دانشجویانِ خود مدّت زمانی سه برابر بیش تر از زمانی که برایِ یادگیریِ زبان هایی مثلِ اسپانیایی یا فرانسوی می دهد، فرصت ارائه می کند.

برایِ ایرانی ها
شاید نزدیک ترین زبان به زبانِ فارسی (به غیر از زبان هایِ هم خانواده ی فارسی در داخلِ ایران هم چون کردی، لری، گیلکی، مازنی و …) زبانِ عربی باشد. دلیلِ عمده یِ این مسئله هم وجودِ واژگان بسیار زیادِ عربیِ دخیل در فارسی ست. این وضعیّت هم چنین با میزانِ کم تری در موردِ زبانِ ترکی هم صادق است. از این نظر یادگیریِ عربی با توجّه به پیوندهایِ مذهبی و فرهنگی بینِ سه فرهنگِ عربی، ترکی و فارسی، چندان برایِ فارسی دان ها سخت نیست.

زبانِ ژاپنی
ژاپنی ها سه خط برایِ زبانِ خودشان ابداع کرده اند: کانجی، هیراگانا و کاتاکانا. با کانجی، که شاملِ ده تا پانزده هزار کاراکتر است، کلماتی که از زبانِ چینی وارد شده، با هیراگانا کلمات اصیلِ ژاپنی و با کاتاکانا هم کلماتِ دخیل از زبانِ انگلیسی و دیگر زبان ها را می نویسند. از این نظر ژاپنی پیچیده ترین زبانِ دنیاست. بیش ترِ کلمات در زبانِ ژاپنی داراریِ دو تلفّظ هستند: تلفّظِ چینی و تلفّظِ ژاپنی. با صداهای کاملاً متفاوت. بنابراین یادگیریِ ژاپنی مثل این است که بخواهید دو زبان را در یک زبان یاد بگیرید!
تلفّظِ همه یِ ۸ حروفِ کانجی «شین» است. با معانیِ کاملاً بی ربط به هم. معنیِ آن ها «والدین، قلب، کِشِش، درست، تازه، ایمان، پیشرفت و خدا» است. نکته یِ جالب این که، بر خلافِ چینی، در ژاپنی تغییرِ تونِ صدا برایِ ایجادِ تمایز میانِ کلمات وجود ندارد و بنابراین تلفّظى همه ی این کلمات دقیقاً مثلِ هم است.

زبانِ ماندارین:
«
فرق عمده یِ زبانِ چینی ماندارین با اکثر زبان هایِ دیگرِ جهان در آهنگین بودن آن می باشد.بدین صورت که هر هجا در این زبان، در ۴ آهنگ و تعدادی ازهجاها نیز به صورتِ استثنائی در ۵ آهنگ تلفّظ می شوند. تعدادِ کاراکترهایِ(علائم نگارشی)این زبان، که در چینی به آن ها خَنزی گفته می شود، به طورِ سنّتی بالغ بر هفتاد تا هشتاد هزارعدد می باشد، که البته امروزه همگیِ آن ها (جز برای کاربردهای ادبی و مطالعاتی) منسوخ شده اند و در حال حاضر یک چینی یا یک خارجی که می خواهد چینی بیاموزد، برای آن که بتواند بگوید سواد کامل دارد، باید تنها حدودِ ده هزار کاراکتر را بتواند بخواند و بنویسد. امروزه برای آوانویسی این زبان از سیستمی مبتنی بر الفبایِ لاتین به نام پین این(pin yin)استفاده می شود.